سفارش تبلیغ
صبا ویژن

فروشگاه گل آمیتیس - حسن آباد جرقویه اصفهان

روز نهم

    نظر

نه دیگه قصه مجنون نه دیگه قصه لیلی،

بچه ها بهونه میگیرن آخه تشنشونه خیلی

یه نفر سوار اسبش رفته دنبال دواشون،

گرچه دشمن راه بسته، ولی میاره آب باز  براشون

اما از وقتی که رفته حالا خیلی وقت گذشته،

هرچی منتظر نشستن دیگه هیچ وقت برنگشته

میگن تیر خورده به چشاش ،

جونی نمونده براش،مشک رو داده دندوناش

میگن اون دیگه نمیاد ، پس مشکش رو به کی داد،

 میگن حتی نخورد یه جرعه از آب

نه توو قصه  نه رویا، نه توو زیبایی چهار فصل

هیچ کسی  حتی نداره روی زیبای ابوالفضل

میگن اون حریف نداره وقتی توو میدون جنگه،

میگن اون چشای عباس دم ظهر خیلی قشنگه

بچه ها میگن به بابا عمو تا حالا دیر نکرده،

عمو پر کشیده رفته ،عمو دیگه برنمیگرده

آخرین نگاش با نیمه جونی که داشت، خداحافظ داداش

خداحافظ داداش...