سفارش تبلیغ
صبا ویژن

فروشگاه گل آمیتیس - حسن آباد جرقویه اصفهان

ظهر عاشورا

    نظر

نمی دانم چه حالیس که آرزوی کبوتر بودن دارم

کاش من هم می تونستم به سوی کربلا پر بکشم

کاش قطره آبی بودم توو کربلا تا شاید  تر می کردم  لب مولایم را

آه دلم گرفته  آه بغضی  سنگین در سینه دارم ،آه که دوباره دلم شکسته

آه باز نمی دانم چرا  چشمانم به یا د لبهای تشنه مولایم بارانی شده اند

آه دیگر نفسی برای مولایم نمانده،آه دیگر اشکی هم در  چشمم نمانده

باز شب عاشورا آمد و هوا هم بوی  عطر حسین دارد

باز ظهر عاشورا  آمد و دل من طاقت دوری ندارد

مولا شفاعتم بکن آخرتم بی تو معنا ندارد

متن از شهاب