سفارش تبلیغ
صبا ویژن

فروشگاه گل آمیتیس - حسن آباد جرقویه اصفهان

احساس

    نظر

 

من از آسمان بی انتها زیباترین ستاره را خواهم چید وآن را با رشته ای از عشق بر گردن خواهم

 

آویخت تا همیشه نشانی از تو داشته باشم.من در میان تمام گل های دنیا شاخه ای از گل شقایق را

 

به تو خواهم داد تا احساسم را بدون سختی گفته باشم.


بی تو...

    نظر

  

اگر سنگی در بالای کوه  سخت باشم

اگر دلی هم در سینه نداشته باشم

باز نمیتوانم دوری تو را  تحمل کنم

آسمان ها هم به هم بخورد باز نمی توانم بی تو باشم

نمی توانم حتی نبودن تو را بر زبان بیارم

کوه ها هم جلوی راهم باشند ، عشقت باعث من هم گردد

به جای اشک از چشمانم خون هم جاری شود

تا هستم از عشق تو باز نخواهم گشت

متن از شهاب

 

 


به عشقمان فرصت بده!!!!!!!!

    نظر

عشق ارزش زندگی کردن را دارد

اما زندگی بی عشق به مرگ پهلو می زند .

اندیشیدن به آفتاب پیش پای انسان را روشن نمی کند. . .این را می دانم

اما عادت کردن به تاریکی هم ننگ آور است.

انسان مانند گیاه برای قد کشیدن نیاز به آفتاب دارد!

برای من خورشیدی باش تا قد کشیدنم را پایان نباشد...

تنها به دلم و دستم فرصتی بده

تا جهان را در مقابل چشمانت به ولوله وادارم !

به عشقمان فرصت کوتاهی بده.


دوست داشتن

    نظر

هیچ می‌دانی دوست داشتن از عشق برتر است.عشق یک جوشش کور است و پیوندی از سر نابینایی.اما دوست داشتن پیوندی خودآگاه و از روی بصیرت روشن و زلال.عشق بیشتر از غریزه آب می‌خورد و هر چه از غریزه سر زند بی ارزش است ? و دوست داشتن از روح طلوع می‌کند و تا هر جا که یک روح ارتفاع دارد ? دوست داشتن نیز همگام با آن اوج می‌یابد.عشق در غالب دلها در شکلها و رنگهای مشابهی متجلی می‌شود و دارای صفات حالات و مظاهر مشترکی است ?اما دوست داشتن در هر روحی جلوه‌ای خاص خویش دارد و از روح رنگ می‌گیرد و چون روح‌ها برخلاف غریزه‌ها هر کدام رنگی و ارتفاعی و بعدی و طعم و عطر ویژه‌ای خویش دارد می‌توان گفت که به شماره‌ی هر روحی دوست داشتنی هست.عشق با شناسنامه بی‌ارتباط نیست و گذر فصلها و عبور سالها بر آن اثر می‌کند ?اما دوست داشتن در ورای سن و مزاج زندگی می‌کند و بر آشیانه‌ی بلندش روز و روزگار را دستی نیست ..


رسمش نبود

    نظر

یک شاخه گل شقایق

رسمش نبود توو سختی ها تو هم یه جور عذاب شی

با رفتنت برای من سوال بی جواب شی

قرار نبود اول راه تحملت تموم شه

حالا که محتاج توام بودنت آرزم شه

باور نمیکنم که تو همون تو قدیمی

همون رفیق گریه با خنده صمیمی

هرچی که داشتم یه شبه رفتی ازم گرفتی

دلخوش عشق تو شدم رفتی اونم ازم گرفتی

امید من وقت غمم ، پای دلم نموندی

از توو چشای عاشقم غربتمو نخوندی

سهم من از خاطره هات گلای پرپرت بود

رفتن بی خداحافظیت ضربه آخرت بود


میبخشمت

    نظر

میبخشمت با عشق، میبخشمت با اشک

میسپارمت دست این راه  بی برگرشت

میبخشمت وقتی توو گریه گم میشی

با تو یکی میشم وقتی که شب برگشت

تقدیر ما این بود ای آخرین همدم

یک روزم شده یک عمر دور از هم

مثل دو هم سلول دیونه و گیجیم

ما توو حصار غم هرگز نمیگنجیم

میبخشمت تا شوم بغض  طوفانت

میبخشمت اما مثل یک دیوانه

پاییز این تقدیر ای آخرین همدم

یک روزم شده یک عمر دور از هم


ظهر عاشورا

    نظر

نمی دانم چه حالیس که آرزوی کبوتر بودن دارم

کاش من هم می تونستم به سوی کربلا پر بکشم

کاش قطره آبی بودم توو کربلا تا شاید  تر می کردم  لب مولایم را

آه دلم گرفته  آه بغضی  سنگین در سینه دارم ،آه که دوباره دلم شکسته

آه باز نمی دانم چرا  چشمانم به یا د لبهای تشنه مولایم بارانی شده اند

آه دیگر نفسی برای مولایم نمانده،آه دیگر اشکی هم در  چشمم نمانده

باز شب عاشورا آمد و هوا هم بوی  عطر حسین دارد

باز ظهر عاشورا  آمد و دل من طاقت دوری ندارد

مولا شفاعتم بکن آخرتم بی تو معنا ندارد

متن از شهاب




روز نهم

    نظر

نه دیگه قصه مجنون نه دیگه قصه لیلی،

بچه ها بهونه میگیرن آخه تشنشونه خیلی

یه نفر سوار اسبش رفته دنبال دواشون،

گرچه دشمن راه بسته، ولی میاره آب باز  براشون

اما از وقتی که رفته حالا خیلی وقت گذشته،

هرچی منتظر نشستن دیگه هیچ وقت برنگشته

میگن تیر خورده به چشاش ،

جونی نمونده براش،مشک رو داده دندوناش

میگن اون دیگه نمیاد ، پس مشکش رو به کی داد،

 میگن حتی نخورد یه جرعه از آب

نه توو قصه  نه رویا، نه توو زیبایی چهار فصل

هیچ کسی  حتی نداره روی زیبای ابوالفضل

میگن اون حریف نداره وقتی توو میدون جنگه،

میگن اون چشای عباس دم ظهر خیلی قشنگه

بچه ها میگن به بابا عمو تا حالا دیر نکرده،

عمو پر کشیده رفته ،عمو دیگه برنمیگرده

آخرین نگاش با نیمه جونی که داشت، خداحافظ داداش

خداحافظ داداش...




حاجت

    نظر

آخر یه روز حاجتمو ازت می گیرم

میام تو بین الحرمین برات بمیرم

دلم می خواد اسم تو رو بگم همیشه

خاکم کنی تو حرمت نگو نمیشه

هزار تا یوسف نداره حسن چشاتو

هزار تا مجنون می خره ناز نگاتو


احساس

    نظر

 

من از آسمان بی انتها زیباترین ستاره را خواهم چید وآن را با رشته ای از عشق بر گردن خواهم

 

آویخت تا همیشه نشانی از تو داشته باشم.من در میان تمام گل های دنیا شاخه ای از گل شقایق را

 

به تو خواهم داد تا احساسم را بدون سختی گفته باشم.